روایت خاطرات
به روایت از آقای رجب درگاهی بازقلعه،کشاورز ۷۶ ساله: در سالی که حدود ۱۲ نفر از زارعین که هر کدام بین ۱۰ تا ۱۵ کیلو برنج از کل مال الاجاره بدهکار شده بودند. دریک روز برفی زمستان نماینده مالک «کرد محمد» به محل ما آمد، به منزل«مشهدی اسماعیل» کشاورز سر شناس محل رفت و دستور داد بدهکاران در آنجا جمع شوند، چون همه امدند اول امر کرد همه پابرهنه روی برف راه بروند، چون پاها یخ زد، دستور داد داخل طویله شوند، و بعد هم در طویله را بست اینها مدتی در ان جا زندانی بودند. خبر در روستا پخش شد، چند نفر از کشاورزان سرشناس رفتند و اجازه گرفتند که اینها آزاد شوند و به رشت رفته، سند بدهند که سال بعد اضافه تر بدهند و چنین هم شد. اما این زندانی ها از سختی و سرمای ان روز بیشتر، از داخل طویله ناراحت بودند چون که به قدری سوبول (کک) به اینها چسبیده بود که مدتها از بین نمی رفتند.
http://bazghaledezh.blog.ir/